کد مطلب:313693 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:177

نام مرا حسین بگذارید
فاضل و محقق فرزانه حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ ابراهیم وحید دامغانی طی مرقومه ای نقل كردند:

7. حدود سال های 1338 و 1339 خورشیدی بود كه، طبق نظر مرحوم آیةالله آقای حاج سید محمود طالقانی (ره) مبنی بر اینكه باید در میان نظامیان نفوذ كرد، در مهنامه ی ارتش مربوط به اركان ستاد و دانشگاه جنگ به تجزیه و تحلیل غزوات و سریه های اسلامی در صدر اسلام می پرداختم، تا به فاصله ی میان جنگ های بدر و احد و كارشكنی یهودیان در پیشرفت اسلام رسید و همكاری با مجله به بهانه ی اینكه مستشاران نظامی ارتش ما مسیحی و یهودی هستند خاتمه یافت...

در همان تاریخ، ده شب اول محرم را در پادگان دژبانی سخنرانی داشتم. یك شب در باب بزرگواری و شخصیت حضرت ابوالفضل علیه السلام و كرامتش سخن گفتم. افسر وظیفه ای كه تحصیلات بالای دانشگاهی داشت نامی شبیه «درشك» داشت كه دقیقا در ذهنم نمانده است، فردای آن شب آمد و برای شناسایی بیشتر حضرت عباس علیه السلام از من سؤالاتی كرد. گویا كرامتی هم دیده و مطلبی مهم از توجه حضرت ابوالفضل علیه السلام برایش به دست آمده بود، و اصرار داشت كه مرا مسلمان كنید. من قدری تأمل داشتم و می گفتم كه پذیرفتن اسلام به پویایی و بصیرت بیشتری نیاز دارد. پس از مقداری گفتگو، گفت من به آنچه باید برسم رسیده ام و نیازی به مذاكره ی بیشتر نیست.

بعد از انجام مراسم، خواستیم نامش را عباس بگذاریم، برادر جدید الاسلام



[ صفحه 538]



گفت: آخر شما گفتید: «حضرت عباس علیه السلام هر چه داشت از تسلیم در برابر فرمان پیشوایش حضرت امام حسین علیه السلام داشت»؛ پس نام مرا حسین بگذارید كه از حضرت عباس علیه السلام بالاتر است. خلاصه آنكه چند تن از بستگانش هم به وسیله ی وی مسلمان شدند. البته شخص مزبور ارمنی بود، كه به بركت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام خود و نزدیكانش شیعه ی دوازده امامی شدند.